to fall into a rage

to fɑl ɪntə ʌ ɹe͡id͡ʒ


فارسی

1 عمومی:: ازجادررفتن‌، خشمگین‌ شدن‌، بخشم‌ امدن‌، اتشی‌ شدن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code